خلاصه داستان سریال
وقتی nakajima atsushi از یتیم خونه پرت کردن بیرون ، نه جایی برای رفتن داشت و نه غذایی برای خوردن ، داشت به روزخونه نگا می کرد و به صدای شکمش گوش می کرد که یک دفعه مردی در حال خودکشی دید و رفت نجاتش داد ، اسم اون مرد dazai osamu بود و اسم دستیارش kunikida بود ، انها کاراگاه های ویزه ای بودن که برای حل معماهای ویزه ای که فراتر از توان انسان های عادی بود به اون منطقه اعزام شده بودند ، به نظر می رسید دنبال یک ببر می گشتند که آخرین بار جایی نزدیک atsushi دیده شده بود ، به همین خاطر atsushi با کاراگاه ها همراه شد تا به حل معمای حضور ناگهانی ببر کمک کنه که …