خلاصه داستان فیلم
بعد از یک حمله دو نفره مرموز روکیا کوچیکی وقتی توی سیریتی هست خاطرات خودش رو پاک میکنه، ایچیگو کوروساکی، یه شینیگامی جایگزین روکیا رو فراموش میکنه تا وقتی که توسط "کون" که یک ماد-سول هست اونو به یاد میاره. گیج میشه، دنبال صاحب مغازه آب نبات فروشی شهرشون، کیسکه اوراهارا میگرده تا براشون یه راه به سیریتی باز کنه. ایچیگو شوکه میشه که دوستاش رو توی سیریتی میبینه و اونا فراموشش کردن.