معرفی انیمه ی تونلی به تابستان | Natsu e no Tunnel, Sayonara no Deguchi
طبیعت، در فرهنگ ژاپن، چیزی فراتر از پدیده ای برای لذت بردن یا نعمت زمینیه. جادوی طبیعت، بار ها حد فاصل زندگی و مرگ رو مشخص کرده. انیمه ی تونلی به تابستان، یکی از انیمه هایی هست که با الهام از همین پدیده ساخته شده.
توجه: این مطلب، صرفا جهت معرفی انیمه ی تونلی به تابستان نوشته شده و هیچ بخشی از داستان انیمه رو لو نمیده.
گاهی دیر میشه و چیزی برای جبران کردنش نیست
بر خلاف حرفی که خیلی ها میزنن، اتفاقا گاهی اوقات، برای انجام بعضی از کارا و به دست آوردن بعضی از تجارب، دیره. دیر شدن، چیزی نیست که بشه صرفا به کمک اراده و خوشبینی انکارش کرد و ازش گذشت. مرگ، به مفهوم دیر شدن معنا میده. مرگ یعنی پایان، و مرگ هر چیز، به معنای پایان یافتن هر تجربه ای هست که بشه به کمک اون سوژه به دست آورد.
انیمه ی تونلی به تابستان، به سراغ موضوع مرگ رفته و زندگی پسری رو توصیف میکنه که باید با این فقدان، رو به رو بشه و تصمیم بگیره که چطور می خواد این جای خالی رو پر کنه.
آیا حاضریم یه تیکه از خودمون رو دور بریزیم تا به آرزویی که داریم برسیم؟
طبیعت به عنوان عنصری جادویی، انتخابی رو پیش روی افراد درون این داستان قرار میده. انتخابی که در عوض از دست دادن فرصت های مختلفی که می تونن توی زندگی داشته باشن، چیزایی رو به دست بیارن و تجربه کنن که در حالت عادی، دیگه شانسی برای داشتنشون ندارن یا برای داشتنشون دیر شده.
در نگاه اول، چیزایی که می تونیم دور بریزیم، خیلی ساده هستن ولی این “زمان” هست که نشون میده زندگی ما چه پتانسیل هایی داره و با از دست دادن فرصت، چه چیزهایی رو از دست میدیم.
شاد بودن در کنار کسایی که دوستشون داریم، تجربه ای ساده و در عین حال عمیق هست که مهم ترین تعلقات و انگیزه های ما رو از زندگی کردن، توصیف میکنه.
فارغ از فلسفه و مفاهیم روانشناختی این انیمه، بیاید کمی در مورد ویژگی های بصری و هنری که در ساختش به کار رفته صحبت کنیم.
تونلی به تابستان، خروجی وداع
این انیمه ی سینمایی تونسته امتیاز خوبی رو از طرف مخاطبین و منتقدین خودش به دست بیاره و شما می تونید تعادل خوبی بین کیفیت داستان، ویژگی های بصری و بقیه ی مسائلی که روی بهبود تجربه ی فرد از دیدن یه انیمه ایجاد میکنه ببینید.
فضای داستان، توی دنیای نوجوونای دبیرستانی ژاپن سیر میکنه و بخشی که دو نوجوون دبیرستانی رو به جادوی طبیعت پیوند میده، به صورت یک راز، بین این دو نفر، باقی میمونه.
کشش داستانی، معمولا با آشکار کردن ناگهانی احساسات افراد، به وجود میاد. یعنی اونها رفته رفته، چیزای بیشتری رو در مورد خودشون درک میکنن و تصمیم میگیرن که با زندگی خودشون چیکار کنن.
پویا نمایی خوب، خودشو در مقایسه با یک پویا نمایی بد نشون میده. تصویرسازی نابهنجار یا بیش از حد سطحی نگرانه، نماهای ساده یا حرکات غیر طبیعی، چیزایی هست که توی این انیمه به چشم نمیخورن.
نقطه عطف داستان این انیمه رو میشه انتخاب متفاوتی که “تونل” به بچه ها نشون میده در نظر گرفت.
جمع بندی
ما فرهنگ ژاپن رو به خاطر افسانه ها و آدابی که درون معاشرت های خودشون رعایت میکنن دوست داریم و دیدن و خوندن داستان هایی در مورد این فرهنگ، بخشی از فانتزی های ما رو متجلی میکنه. در درون این داستان، علاوه بر تصویر جالبی که از این فرهنگ ارائه شده، ما با مفاهیم روانشناختی و احساسی جالبی رو به رو میشیم که می تونه تلنگری باشه در مورد اینکه می خوایم تا دیر نشده، چه چیزایی رو تجربه کنیم و کدوم آرزو ها، ذهن ما رو بیخودی به خودشون مشغول کردن و اجازه نمیدن که به جلو حرکت کنیم.