“اولین جوخه” در روزهای آغازین جنگ جهانی دوم در جبهه‌ی شرقی اتفاق می‌افتد. نقش‌های اول آن گروهی از نوجوانان شوروی با توانایی‌هایی غیر عادی هستند، نوجوانانی که انتخاب شده‌اند تا یک واحد مخصوص برای مبارزه با نیروهای آلمان متجاوز تشکیل دهند. افسر اس‌اسی که می‌خواهد از مردگان یک ارتش ماوراءطبیعه از صلیبیان قرن ۱۲، “نیروی صلیب مقدس” بپاخیزاند و از آن‌ها برای اهداف نازی‌ها کمک بگیرد، به مخالفت با آن‌ها می‌پردازد.

"سایان ها"، قوی ترین نژاد در بین کل کهکشان ها تم اصلی این فیلم خواهد بود. از زمان "مبارزه بین خدایان"، گوکو از حالت "خدای سوپر سایان" خودش رو به "سوپر سایان آبی" ارتقا داده که بتونه با مبارزین زیادی از کهکشان های مختلف مواجه بشه. این داستان جدید روی قدرت سایان ها و این که یک سایان بودن چه معنی ای میده تمرکز داره.

یک اهریمن جوان به شغلش بی توجهی میکنه و به یک شیطان اجازه میده ماشینا رو پاک سازی کنه تا رو هم جمع بشن و منفجر شن. این کار اهریمن جوان را هیولای بدنام جانمبا تبدیل میکنه. گوکو و ویجیتا تنهایی سعی میکنن که هیولا رو شکست بدن ولی میفهمن که تنها راهشون فیوژن (ترکیب شدن) ـه.

اندروید های 13، 14، و 15 دکتر گرو توسط کامپیوتر آزمایشگاه بیدار شدند و مستقیما به مغازه ای که گوکو داشت توش خرید میکرد رفتند.

داستان قسمت ویژه Hand Island no Bouken یکم قبل از فیلم One Piece Film Z جریان داره و درباره رویداد "جزیره دست" ـه. داستان در "شهر کنون" شکل میگیره که در اون یک خانواده همراه بچه ـشون کار میکنن. این رویداد زندگی اطراف اون ها رو متحول میکنه. این قسمت ویژه یک فلش بک هم به قسمت اول مانگا داره ولی انیمیشن جدید شده.

بزرگترین نمایشگاه دزدان دریایی در سراسر جهان، توسط دزدان دریایی، برای دزدان دریایی - جشنوارۀ دزدان دریایی. لوفی و بقیۀ افراد کلاه پوشالی، دعوتنامه‌ای از طرف میزبان بوئِنا فِستا، کسی که به عنوان ارباب جشن‌ها شناخته‌ می‌شود دریافت کردند. اون‌ها میرسن و با محلی پر از غرفه‌های پرزرق و برق و تعداد بسیاری دزد دریایی از جمله افرادی از بدترین نسل مواجه میشن. محیط به شدّت مهیج است.

در این قسمت ویژه کلاه حصیری ها برای بار دیگر با فاکسی در دنیای جدید Nebulandia، جزیره ای که قدرت میوه های شیطانی رو خنثی میکنه میجنگن.

داستان دو سال قبل از این که کلاه حصیری ها در Sabaody تجدید دیدار کنن اتفاق میوفته. لوفی در حال حاضر در Rusukaina داره تمرین میکنه که قوی تر شه و راهی New World شه. با این حال وقتی خواهرای هانکوک، ماریگولد و ساندرسونیا، توسط Byrnndi World، یه دزد دریایی که در زندان های سطح 6 زندانی بود ولی وقتی لوفی رفت ایس رو نجات بده فرار کرد تا هانکوک رو عاشقش کنه و به عنوان یه گروگان ازش استفاده کنه، دزدیده میشن، به وقفه میوفته. لوفی و هانکوک بر علیهش مبارزه میکنن تا خواهرای هانکوک رو نجات بدن.

داستان از جزیره سابوندی شوع می شه جایی که تبهکاری به نام Golden Lion که 20 سال پیش به وسیله پدر بزرگ لوفی و سنگوک دستگیر شد و زندانی شد ولی موفق به فرار شد و به جمع آوری خدمش و بدست آوردن نامی کرد. لوفی تلاش می کند که نامی رو آزاد کنه و ...

در Flash Hathaway، هاتاوی نوآ که هنوز ذهنش درگیر اقدامات گذشته خود است، به یک سازمان تروریستی به نام Mafty می‌پیوندد و نام جعلی "Mafty Navue Erin" را می‌پذیرد. سازمان Mafty در حال مبارزه با یک پویش تروریسم علیه دولت فدراسیون زمین است و آنها سرانجام توانسته‌اند نمونه اولیه‌ی بسیار قدرتمند "گاندام Ξ" را بدست بیاورند كه هاتاوی خلبان آن می‌شود. سازمان Mafty در تلاش است که با استفاده از "گاندام Ξ" به یک نشست اعضای کابینه‌ی بالا رتبه‌ی فدراسیون در ادلاید، استرالیا حمله کند تا آنها رو مجبور کند که به قانونی که به فدراسیون‌هایی که خود از قبل قدرت‌های چشمگیری دارند نیرو می‌بخشد، رای رد بدهند.

داستان این فیلم در اثنای سال 0097 عصر کیهانی و تنها یک سال پس از باز شدن «جعبه لاپلاس» اتفاق می افتد. برخلاف ملزومات منشورعصر کیهانی درباره احترام به حقوق نیوتایپ ها، بازخورد های جهانی در باب این مسئله دچار تغییر چندانی نشده است. البته باور بر این است که پس از سقوط کامل قوای «نئو زئون» - یا همان اسلیو ها - کشمکش های ناشی از حادثه لاپلاس به پایان رسیده باشد. در مبارزه نهایی این حادثه دو موبایل سویت تمام "سایکو فریم" به قدرت نمایی از توانایی هایی پرداختند که خارج از قوه درک بشر بود. گاندام های تک شاخ سفید و شیر سیاه نیز به همین دلیل از دید عموم مخفی شدند و پس از گذشت سال ها این انتظار میرفت تا به کلی فراموش شده باشند. اما گاندام تک شاخ RX-0 شماره 3 بعد از دو سال ناپدید شدن برای بار دیگر به کره زمین باز میگردد؛ این بار در شمایل یک ففنوس طلایی به نام «فنیکس».

ده‌ها سال پیش، رئیس انجمن هانترها "آیزاک نترو"، "جد"، مردی که نماینده‌ی "سایه"، انجمنی که آغاز به استفاده از قدرت "اون" کرده بود، را مهر کرد. "اون"، آن روی سکه‌ی "نن"، قدرتش را در ازای زندگی شخص از نفرت خالصش می‌گیرد. گرچه او فکر می‌کرد "جد" و "اون" را با هم مهر کرده، تیمی از جنگجوهایی با قدرت "اون" در میدان مسابقه‌ی آسمانی، در روز تورنومنت "مبارزات المپیا" پدیدار می‌شوند. "گون" و "کیلوا" که برای تشویق "زوشی" آمده بودند، به همراه "کوراپیکا" که برای محافظت از رئیس خودش "نئون" به تورنومنت آمده، باید منبع این هجوم خشونت‌وار در برج را پیدا و آن را شکست دهند. هرچند، این ماموریت ساده‌ای نیست، زیرا که دشمنان آن‌ها با قدرت ناشی از نفرت برای کشتار هانترها استفاده می‌کنند.

خلاصه اول سری تلویزیونی..

خلاصه دوم سری تلویزیونی..

ادامه فصل اول انیمه ...

داستان درباره دختری جوان به نام سوفی است که بعد از مرگ پدر در کنار نامادری و دو خواهر کوچک ترش زندگی می‌کند. نامادری از نگهداری دختر‌ها ناتوان است پس برای خواهر‌های کوچک‌تر کار پیدا می‌کند و از سوفی هم می‌خواهد تا در مغازه کلاه‌فروشی پدرش به او کمک کند. اما جادوگری سوفی را نفرین و تبدیل به یک پیرزن می‌کند و او هم از ترس اینکه در هیبت یک پیرزن دیده شود، از شهر خارج می‌گردد. سوفی در همان نزدیکی‌های جاده به قلعه‌ای می‌رسد و تصمیم می‌گیرد شب را در آنجا بگذراند. غافل از اینکه این قلعه همان قلعه متحرک مشهور و متعلق به جادوگری بدنام به نام هاول است. جادوگری که دختر‌های جوان را می‌دزدد و قلبشان را به تسخیر خود در می‌آورد. سوفی که حالا یک پیرزن است، به عنوان خدمتکار وارد قلعه شده و در آنجا با کالیسفر، شیطانک آتش، که توسط هاول نفرین شده است و به اسارت در آمده، آشنا می‌شود. آن دو با یکدیگر پیمان می‌بندند که روز واقعیت نفرین دیگری را کشف کرده و آن را از بین ببرند …

پس از یک نسل صلح، مستعمرات فضایی جدید فدراسیون زمین به میدان جنگ تبدیل می شود. سی‌بوک آرنو، جنگجوی بی‌میل، برای نجات دوستان و خانواده‌اش، خلبان گاندام جدیدی می‌شود که نام رمز F91 را دارد.

نیشی از وقتی که کوچک بوده اند میون را دوست داشته. و حالا در بزرگسالی، او می خواهد رویایش برای هنرمند مانگا شدن و ازدواج با عشق دوران کودکی اش دنبال کند. فقط یک مشکل وجود دارد، از او خواستگاری شده و او فکر می کند که نیشی خیلی ترسو است. و بعد از ملاقات نامزدش حین شام با خانواده او را به عنوان آدم خوبی می پذیرد، آن ها با چند نفر از یاکوزا مواجه می شوند، فقط برای اینکه نیشی حقیقتی را متوجه شود. و، با دیدگاه جدیدش به زندگی، ماجراجویی زیاد است، او، میون، و خواهرش یان از یاکوزا فرار می کنند به مکان ناشناخته ایی که پیرمردی را می بینندد.

یک دختر و پسر جوان با یک بلور جادویی باید به دنبال یک قلعه شناور در آسمان بگردند و قبل از دزدان و همینطور مامورین خارجی آن قلعه را پیدا کنند…

دانش‌آموز دبیرستانی لینگ شیائویو توسط آنا ویلیامز از شرکت G استخدام می‌شود تا به دانشگاه کیوتو منتقل شود و اطلاعات دانش‌آموزی به نام شین کامیا را جمع‌آوری کند. در همین حال، جین کازاما، رئیس فعلی میشیما زایباتسو، آلیسا بوسکونوویچ را برای همان مأموریت به دانشگاه می‌فرستد. اگرچه آنها انگیزه های واقعی یکدیگر را نمی دانند، شیائیو و آلیسا دوستان صمیمی می شوند. با این حال، زمانی که شین توسط یک مهاجم ناشناس دستگیر می شود، دوستی آنها در معرض آزمایش قرار می گیرد. (منبع: ANN)

تهدید سیرک ماه مرده هنوز بر سر یوساگی تسوکینو و محافظان ملوان وجود دارد. با رانده شدن به گوشه ای، زمین بیشتر در تاریکی فرو می رود، زیرا کابوس ها همچنان در حال گسترش هستند. محافظان ملوان بیرونی زمانی که هوتارو توموئه جوان پس از خورشید گرفتگی کامل شروع به پیر شدن می‌کند، احساس می‌کنند که چیزی اشتباه است. این چهار نفر با این باور که شاهزاده و شاهزاده خانمشان در خطر هستند، قدرت خود را دوباره بیدار می کنند تا دوباره متحد شوند و به نگهبانان ملوان خود کمک کنند. به دلیل تأثیر خورشید گرفتگی، شرایط اوساگی و مامورو چیبا شروع به بدتر شدن می کند و باعث بدتر شدن قدرت آنها می شود. بدون رهبر خود، نگهبانان در مورد آنچه که باید در آینده انجام دهند دچار مشکل هستند. هوتارو و چیبیوسا که از این موقعیت ناامید شده بودند، برای مقابله با کوارتت آمازونس که تا کنون بیشترین هرج و مرج را ایجاد کرده اند، به راه می افتند. با نزدیک شدن به آزادی ملکه Nehelenia، نگهبانان ملوان وقت زیادی برای متوقف کردن او ندارند.

هنگامی که یک نیروی تاریک زمین را پس از یک خورشید گرفتگی کامل می پوشاند، نگهبانان ملوان پراکنده باید دوباره متحد شوند تا نور را به جهان بازگردانند.

یک طوفان برفی غیر معمول در توکیو شروع میشه و سیلر سنشی کشف میکنن که ملکه شیطانی برفی کاگویا، میخواد تمام زمین رو منجمد کنه. الان به سیلر سنشی داخلی بسته ست که به همراه خارجی ها این ملکه رو شکست بدن. در همین حال، لونا عاشق یه فضانورد انسان به اسم کاکرو میشه که دوست دخترشم فشنوردیه که به زودی قراره به ماموریت بره. کاکرو مریض میشه و لونا آرزو میکنه کاش انسان بود که بتونه بهش کمک کنه.

وقتی مامورو کوچیک بود یک گل رز به یک پسر همسن خودش به نام فیور میده . حالا فیور که تحث تاثیر کار اون قرار گرفته بود بهش قول میده که روزی به اون کلی گل هدیه بده !