نیمه دوم انیمه Youkoku no Moriarty.

ویلیام جیمز موریارتی به عنوان یک نجیب معمولی زندگی می کند و در عین حال مشاور مردم عادی برای حل مشکلات آنها است. با این حال ، در اعماق وجود او میل به تخریب ساختار کنونی حاکم بر جامعه بریتانیا وجود دارد.

پنج سال قبل، موساشی و دوستش کویجیرو کانه‌ماکی به هم قولی دادند، که وقتی بزرگ شدند هر دو سامورایی بشوند، گروهی تشکیل داده و به شکار اهریمنان بپردازند. اما از آن زمان خیلی چیز ها عوض شده. در جامعه ای که اکنون اهریمنان را ستایش و پرستش میکند، سامورایی ها مطرود و منفور هستند. موساشی که با ترس آرزوی سامورایی شدن خود را پنهان کرده، در حالی که بعنوان یک معدنچی در این جامعه زندگی میکند، مهارت های شمشیرزنی خود را نیز مخفیانه بهبود می بخشد. در این میان، کویجیرو با وجود این که از نسل سامورایی هاست، از خیر قول میان خود و دوست دیرینش می گذرد. با این حال دیدگاه اون بعد نجات دادن موساشی از یک حادثهٔ مرگبار تغییر میکند. هرچند هنوز درگیر این موضوع است، کویجیرو به امید کشف احساس واقعی اش، به همراه موساشی عازم سفری می شود. این دو بدون آنکه بدانند این دنیای ناشناختهٔ اهریمن کشی چه برای آنها چه در چنته دارد، با سر وارد آن میشوند. حال سوار بر مرکب های آهنین، این قهرمانان پانزده ساله تصمیم دارند که آوازهٔ تباه شدهٔ سامورایی ها را پاک کرده و دنیا را از شیاطین پاک کنند.

محله آکیهابارا محل برگزاری مسابقاتی عجیب است؛ جایی که بازیکنان باید با خون آشام ها مبارزه کنند و با پاره کردن لباس های خون آشام ها، آنها را در معرض نور آفتاب قرار بدهند

در دنیایی که فقط نجیب زاده ها قدرت مبارزه با هیولاها که مانا نام داره رو دارن، پسر جوونی به اسم کوفا فرستاده میشه که استعداد ماریدا که یه دختر پر سر و صدا توی خونواده دوک هست رو پیدا کنه. اگر هم استعدادی نداشته باشه اونو به قتل برسونه که این موضوع قسمت تاریک ماموریتشه.

تاکه‌میچی هانگاکی در بدترین شرایط زندگی خویش است که متوجه می شود دوست دختر سابق و تنها معشوقه زندگیش هیناتا تاچیبانا که در دوران راهنمایی باهم قرار می گذاشتند توسط دارو دسته تبهکاران " توکیو مانجی(صلیب شکسته卍)" کشته شده است، روز بعد از اطلاع از این حادثه تاکه‌ماچی بر روی سکوی ایستگاه قطار بود که یک نفر او را از پشت هل می دهد و او بر روی ریل قطار می افتد، زمانی که تاکه‌ماچی خود را برای مردن آماده کرده بود وقتی چشمان خود را باز می کند متوجه می شود که به دلایلی به 12 سال پیش که اوج دوران زندگی اش بود بازگشته است او برای نجات زندگی معشوقه اش تصمیم می‌گیرد که خودش را عوض کند و از اینجاست که انتقام او از زندگی شروع می شود.

"گل دی. راجر" که به عنوان پادشاه دزدان دریایی شناخته می شد,قوی ترین و بدنام ترین دزد دریایی در دریایی گراند لاین است.دستگیر و اعدام او توسط دولت جهانی تغییراتی در دنیا به وجود می آورد.آخرین کلمات او قبل از مرگ مکان بزرگ ترین گنج دنیا به نام وان پیس را نشان میداد.این پیام شروع عصر دزدان دریایی بود,و مردانی که رویای پیدا کردن وان پیس(که وعده مقدار نامحدودی از ثروت و شهرت داده شده),که چیزی که هر کسی آرزوی به دست آوردن آن را داشت,لقب پادشاه دزدان دریایی.

جین یه بچه عجیب هستش با یه علامت روی دستش داره. اون زندگی فقیرانه ولی در عین حال آرومی رو با پدربزرگش همراه با سایر آواره ها و خانه به دوش های بی بضاعت , پشت سر میذاره . تا اینکه یه روز زندگی آرومش با ظاهر شدن یه هیولای عجیب غریب به اسم پلیر یا بازی کننده عوض میشه , کسی که شروع به قتل عام بریدن سر تمام نزدیکان اون میکنه و …

اینویاشیکی خانواده داره، یه زن و دو تا بچه که هیچکدوم بهش اهمیتی نمیدن. وقتی میفهمه که فقط سه ماه دیگه زنده ست، متوجه میشه که جز سگش هیچکس براش ارزشی قائل نیست. چیزی از این نتیجه گیری نگذشته که توسط سقوط آدم فضایی ها کشته میشه. اونا دوباره به صورت یک ماشین میسازنش. حالا که دیگه انسان نیست زندگیش چه تغییری میکنه؟

نل دختر جوانی است که با پدربزرگش آقای ترنت صاحب مغازه ای در لندن زندگی می کند. از آنجایی که او نتوانست وامی را که داده بود بازپرداخت کند، باید با نل فرار کند. آنها تصمیم می گیرند مادر نل را که در جایی در بریتانیا زندگی می کند، جستجو کنند...

ادامه Touken Ranbu: Hanamaru.

در سال ۲۲۰۵ گروهی از “تجدید نظران تاریخی” تصمیم گرفتند با سفر به گذشته جریان تاریخ را عوض کنند. سانیوا در این بین به حفاظت از تاریخ واقعی متهم شده بود اون بین تمامی Touken Danshi از همه قوی تر بود طوری که میتونست به اشیاء تاریخی زندگی ببخشه با این حال زندگی اون سرشار از شادی و ماجراست

قهرمان داستان ما ری یک بازیکن شوگی ۱۷ ساله است. تنها زندگی میکنه، مدرسه نمیره، خانواده اش را از دست داده و هیچ دوستی نداره اما بین کسایی که میشناسه یک خانواده است که متشکل از یک زن جوان به اسم آکاری و دو خواهرش هیناتا و مومو با کلی گربه که تو خونه نگه میدارند!!!

شیباتا گنزو که یه کشتی گیر حرفه ای و علاقمند به حیواناته، خیلی ناگهانی به دنیای دیگه ای احضار میشه. اونجا یه پرنسس به استقبالش میره و ازش میخواد تا اونا رو از دست هیولاهای شیطانی که توی اون دنیا هرج و مرج ایجاد کردن خلاص کنه. گنزو با این درخواست حسابی از کوره در میره و با یه اشکل گربه جانانه حساب پرنسس رو میرسه. دست آخر هم وقتی میفهمه که دیگه هیچ وقت نمیتونه به زمین برگرده، تصمیم میگیره که توی اون دنیا بمونه و یه فروشگاه "هیولای خانگی" باز کنه!!

یک روز تاکامیا ناهو نامه ای از ده سال آینده خودش دریافت می کنه ، نامه خطاب به ناهو و در نامه تمامی حوادث روزمره زندگی اوم مو به مو با جزئیات پیش بینی شده حتی ورود دانلود آموز انتقالی به نام ناروسه کاکرو… در نامه ناهو آینده مدام و مدام از ناهو گذشته معذرت خواهی می کنه و اظهار تاسف می کنه و از ناهو گذشته می خواد تصمیم درستی در قبال کاکرو بگیره … قسمت تکان دهنده نامه اونجای هست که درش نوشته شده کاکرو ۱۰ سال آینده در کنار او و هیچ کدوم از دوستانش نیست به همین خاطر ناهوی آینده تو نامه اش می خواد با دقت مراقب کاکرو باشه و …

داستان در برهه‌اي از تاريخ دنيايي اتفاق مي‌افتد که با آن‌چه براي ما آشناست، اندکي متفاوت است. داستان در مورد پسر جواني است که در دوره‌ي جنگ بين هفت پادشاه زندگي مي‌کند. دبيرستان "آشيناکا"، دبيرستاني شناخته‌شده به خاطر محيط منحصر به فردش است. اين دبيرستان روي يک جزيره بنا شده است. "ياشيرو ايسنا" که به اسم مستعار "شيرو" معروف است، روزي ناهارش را تنهايي و به همراه يک گربه روي پشت بام يکي از ساختمان‌هاي مدرسه صرف کرده و پس از پايان وقت ناهار، آماده مي‌شود تا به هم‌کلاسي‌اش "کوکوري" در آماده‌سازي مراسم فستيوال مدرسه کمک کند، اما توسط مرداني ترسناک و مشکوک مورد تعقيب قرار مي‌گيرد.

پا به دنیایی پر از غارها و چاله هایی عظیم به نام Abyss می گذاریم؛ جایی که غارها مکان هایی اکتشاف نشده هستند، کسی از اینکه یک غار و یا چاله چقدر عمیق می باشد با خبر نیست و گفته می شود که در این غارها موجوداتی اسرار آمیز که برای انسان های امروزی ناشناخته اند زندگی می کنند. در طول نسل های گذران، ماجراجویان بسیاری پا به درون غارها گذاشته، سرگذشت های بسیاری شکل گرفته است و افرادی که شجاعت پا گذاشتن به این مکان ها را پیدا می کنند به نام “غار نوردها” شناخته می شوند. در شهر “اوسو” که در حاشیه منطقه Abyss قرار دارد، بچه ای یتیم به نام “ریکو” زندگی می کند که آرزو دارد همانند مادرش که زمانی غارنورد بوده پا به غارها بگذارد و پرده از راز این مکان های مرموز بردارد. روزی از روزها ریکو با پا گذاشتن به غاری با پسری مواجه می شود … پسری که ظاهراً یک ربات است و …

در یک تغییر فکر ناگهانی، آیومو تاناکای سال اولی باشگاه کندو را ترک می کند تا به باشگاه غیرقانونی شوگی بپیوندد. اوروشی یائوتومه، رئیس باشگاه و استاد شوگی، بسیار هیجان زده است که یک حریف تمرینی پیدا کرده است. به عنوان سال بالایی آیومو تا به عنوان استاد راهنمای شوگی و یک الگوی دانش آموزان تبدیل شود. اما اغلب، او خود را با احساس شرمندگی خجالت زده می بیند! با صورتی بدون احساس و صادق، آیومو هیچ اشکالی در خوشگل صدا زدن اوروشی نمی بیند. اگرچه آیومی از او خوشش می آید، او از ابراز احساسات خود امتناع می کند و به خودش قول می دهد که در یک مسابقه در شوگی او را شکست می دهد. در زندگی مدرسه و در مسابقات شوگی، این دو دانش آموز اتفاقات خنده دار و دلگرم کننده ای دارند. آیومی از لحظه لحظه بودن با اوروشی لذت می برد. با تعهدی که به خودش داده، آیا آیومو شانس ابراز احساسات خود به اوروشی را خواهد یافت؟

پارت دوم از Sword Art Online: Alicization - War of Underworld.

بخش دوم از Sword Art Online: Alicization.

در پی یک جنگ بزرگ ، وایولت اورگاردن ، یک سرباز سابق زن جوان ، در یک آژانس نویسندگان کار می کند و برای ایجاد نامه هایی که می تواند افراد را به هم متصل کند ، به مأموریت می رود.

در سال‌های اخیر، مشاهده موجوداتی اسرارآمیز به نام "اشباح هولوگرامی،" موضوع پرطرفدار شبکه‌های اجتماعی بوده. طبق شایعات، چندین نفر قربانی این اشباح شدن و کسایی که در برخوردشون با اونها شانس زنده موندن رو داشتن، ادعا می‌کنن که اونها شبیه هولوگرام های گلیچی‌ان. هیرو آمانُوکاوا، دانش‌آموز مدرسه راهنمایی آکادمی هازاکورا، معتقده که این مشاهدات صرفاً یه افسانه شهری‌ هست. اما، با افزایش تعداد حوادث، اون یاد روزی می‌افته که پدرش به طور ناگهانی ناپدید شد و تنها یادگاری ها و چیزهایی که از ناپدید شدن اون باقی موند ساعت های مچی دیجیتال و عجیب و غریب بودن. اتفاقی که برای پدر هیرو افتاد، مثل سایر مشاهدات، با منطق متعارف قابل توضیح نیست. یه روز، وقتی یه شبح هولوگرامی به یه دانش‌آموز در آکادمی حمله می‌کنه، هیرو و دوستش، کُوتارُو نُومورا تصمیم می‌گیرن تا این قضیه رو بررسی کنن. هیرو نمی‌دونه که این تحقیق اولین قدم اونها به سوی کشف دنیای خطرناکیه که پیش از این برای بشر ناشناخته بوده.