تان سان یکی از شاگردان برجسته و بی نظیر فرقه هنرهای رزمی تان است که در استفاده از سلاح های پنهان مهارت دارد. بزرگان فرقه با انتظارات بالا، آینده ای درخشان برای او متصور بودند؛ اما تان تصمیم می گیرد این زندگی را فدای کسب دانش ممنوعه فرقه کند - عملی که با مجازات مرگ همراه است. تان که اکنون با صعود به دانش راضی است، دلیلی برای ادامه زندگی نمی بیند و از قله جهنم می پرد، اما نمی دانست که این پایان وجود او نخواهد بود. در قاره دولاو، قویان غالب هستند و ضعیفان نابود می شوند. هر فرد دارای روح ذاتی است که برخی از آنها قابل پرورش و تقویت هستند و به کاربر خود مزایای مختلفی می دهند. کسانی که با چنین روح هایی متولد شده اند می توانند استاد روح شوند، حرفه ای که به عنوان یکی از نجیب ترین حرفه های قاره شناخته می شود. تان، که در این دنیای عجیب متولد شده است، تنها زندگی پسر یک آهنگر را می شناسد. در شش سالگی، او در مراسم استاد روح شرکت می کند و متوجه می شود روح او چمن نقره آبی است - ظاهراً بی فایده ترین روح جهان. با این حال، او دارای قدرت روحی قوی است. اکنون، با کمک خاطرات زندگی قبلی خود، آینده تان به عنوان یک استاد روح به هیچ وجه تاریک نیست.

«ناسا»، به درخواست معلم سابق دبیرستانش یعنی خانم «یاناگی»، پیشنهاد تدریس در یک کلاس برنامه‌نویسی را قبول می‌کند. اما نکته اینجاست که این کلاس در یک مدرسه دخترانه واقع شده است! «ناسا» که توسط انرژی بی‌حد‌وحصر دختران نوجوان احاطه شده، سعی می‌کند خونسردی خودش را حفظ کند، اما در اعماق وجودش نمی‌تواند عصبی نباشد و خودش را در برابر آن‌ها کنترل کند...

ماکوتو یه پسر جوان دبیرستانیه که داره ترم دومش رو در دبیرستان ساکاکینو شروع میکنه. یک روز وقتی سوار مترو میشه که به مدرسه بیاد ،کوتونوها کاتسورا رو می بینه،دختری که توی کلاس کناری او درس می خونه ، اینجاست که ماکوتو عاشق اون میشه . سایونجی سکای دختریه که تو کلاس کنار ماکوتو میشینه و از قضا اون هم ماکوتو رو دوست داره اما وقتی می فهمه که ماکوتو ، کوتونوها رو دوست داره ، سعی می کنه که به اونها کمک کنه که بهم برسند ولی این پایان ماجرا نیست و اون کاملا بیخیال عشقش نسبت به ماکوتو نشده و یه جورهایی سعی می کنه که بهش نزدیک بشه و …

«تومویا اوکازاکی» و «ناگیسا فوروکاوا» از دبیرستان فارغ‌التحصیل شده‌اند و در بدو ورود به دوران بزرگسالی، چالش‌های عاطفی متنوعی را با یکدیگر تجربه می‌کنند. «تومویا» که نمی‌تواند برای آینده‌اش تصمیم بگیرد، ارزش یک اخلاق کاری قوی را می‌آموزد و قدرت حمایت «ناگیسا» را کشف می‌کند. از طریق فداکاری و درک مشترک، آن‌ها برای رویارویی با مشکلات شخصی خود و حفظ رابطه‌ی عاطفی‌شان چالش‌های بزرگسالی را از سر می‌گذرانند...

در یک روز بارانی، ریو فوجی بایاشی شجاعت پیدا می کند تا احساسات خود را به تومویا اوکازاکی اعتراف کند. علیرغم عدم آشنایی طولانی مدت، این دو شروع به قرار ملاقات می کنند و رابطه ای هماهنگ برقرار می کنند. با این حال، زمانی که شایعه ای پیرامون کیو خواهر بزرگتر تومویا و ریو در اطراف مدرسه پخش می شود، تنش ها شروع می شود. تومویا و دوقلوهای فوجی بایاشی با گشت و گذار در شبکه ای از احساسات، تعیین می کنند که عشق آنها واقعاً کجاست - حتی اگر به معنای ایستادن در باران حقیقت دلخراش باشد.

تومویو به عنوان رئیس شورای دانش آموزی بعدی مدرسه انتخاب شده است. این خبر بسیار خوبی است زیرا او اکنون می تواند در راستای هدف خود برای جلوگیری از تبر زدن به درختان شکوفه های گیلاس مدرسه تلاش کند. اگرچه تومویا با توجه به شهرتش به عنوان یک خلافکار در مدرسه برای او به وجد آمده است، رابطه او با تومویو آنها را به موضوع شایعات در محوطه دانشگاه تبدیل می کند که به طور بالقوه می تواند جایگاه او را به عنوان رئیس شورای دانش آموزی به خطر بیندازد. مخالفت جامعه مدرسه از رابطه آنها زمانی آشکارتر می شود که نایب رئیس شورای دانش آموزی و حتی مدیریت مدرسه به تومویا هشدار می دهند که از تومویو فاصله بگیرد.

کازوما نیشی یک دانش‌آموز دبیرستانی است که به عکاسی علاقه‌مند است. او به طور تصادفی به یک گروه عکاسی دخترانه به نام "Photo Kano" می‌پیوندد. در این گروه، او با دخترانی با شخصیت‌ها و استعدادهای مختلف آشنا می‌شود و روابطش با آن‌ها پیچیده‌تر می‌شود. کازوما در طول داستان، با چالش‌های مختلفی روبرو می‌شود و سعی می‌کند بین علاقه‌اش به عکاسی و روابطش با دختران تعادل برقرار کند.

در دوران نوجوانی، چیزهای کمی می‌توانند به اندازه دلشکستگی‌های ناشی از عشق بی‌جواب، به افراد آسیب بزنند. این مورد نیز در مورد ناتسو فوجی صادق است که خود را شیفته‌ی هینا یافته است.

تاکما یک مرد مجرد است که فقط به سر کار می رود و به خانه برمی گردد. او که از انجام کارهای خانه بسیار خسته است، تصمیم می گیرد رباتی برای آشپزی و خانه داری تهیه کند. "مینا چان" آنقدر خانه دار خوبی است که تاکما شوخی می کند که باید همسرش شود. مینا شوخی تاکما را جدی می گیرد و به تدریج این دو با هم کارهای بیشتری را انجام می دهند، مانند پیک نیک در فضای باز. با گذشت زمان، تاکما عاشق مینا می شود، اما آیا یک انسان و یک ربات می توانند رابطه ای برابر و عاشقانه داشته باشند؟

آلیسا میخایلونا کوجو، دختری (حاصل ازدواج) روس و ژاپنی، باهوش، باوقار و به طرز باورنکردنی زیبا، بت مدرسه محسوب می شود. او با موهای نقره ای بلند، چشمان آبی خیره کننده و پوستی به طور استثنایی روشن، قلب بسیاری از دانش آموزان پسر را به تسخیر درآورده و مورد تحسین همه قرار گرفته است. با این حال، به دلیل شخصیت ظاهراً غیرقابل دسترس او، همه در اطراف این دختر تقریبا بی عیب و نقص محتاط باقی می مانند.

داستان در مورد یوتا آسامورا، پسر دبیرستانی، می‌چرخد که ناگهان با خبر ازدواج مجدد پدرش روبرو می‌شود. همسر جدید پدر، زن مطلقه‌ای به نام شینکو آیاسه است که به همراه دخترش، ساکی، به خانه آن‌ها می‌آیند. ساکی همکلاسی یوتا است و به عنوان دختر زیباروی مدرسه شناخته می‌شود.

در مسافرخانه‌ای دورافتاده با چشمه‌های آب گرم، یونــا و اعضای گروه در حال استراحت هستند. به جز کیجا که به نظر پریشان است، بقیه پسرها به حمام رفته‌اند. جئه-ها از این فرصت استفاده می‌کند تا او را اذیت کند و ناخواسته نشانه‌ای را پیدا می‌کند که به اژدهای سفید قبلی – که اتفاقاً پدر کیجا هم هست – مرتبط است. این اتفاق باعث می‌شود کیجا به رابطه پیچیده آن‌ها فکر کند.

ماه و زمین توسط یک نقطه تماس واحد مرتبط است، “Sakichau Ouren Rakuniushi” که Tatsuya تحت نظارت او (پادشاه ماه) زندگی میکند و شاهزاده خانم Feena Fam که در حال آمدن به خانه اش است تا آنجا بماند و زندگی کند.

یک پسر مدرسه ای به همکلاسی دختر کوته فکر خود علاقه پیدا می کند. آیا او به اندازه کافی به او نزدیک می شود که احساساتش را ببیند؟

دو اپیزود ویژه ReLIFE: Kanketsu-hen که برای تلفن همراه منتشر شد و بعداً در حجم Blu-ray/DVD گنجانده شد.

آراتا کایزاکی 27 ساله پس از تجدید زندگی یک دانش آموز دبیرستانی از طریق آزمایش ReLIFE، نمی تواند باور کند که چقدر سریع او را تغییر داده است. او شروع به دیدن جهان از منظر دیگری کرده است که در بزرگسالی کاملاً فراموش کرده بود. او با هر یک از آنها دوستانی پیدا کرده و روابط عمیقی برقرار کرده است. با این حال، حمایت او، Ryou Yoake، به او یادآوری می کند که این آزمایش تماماً یک توهم است. پس از پایان آزمایش او توسط همه آنها فراموش خواهد شد.

فصل دوم Mushoku Tensei: Isekai Ittara Honki Dasu

وقتی سر به هوای خوشحال کلاس با دانش آموز خجالتی کلاس ملاقات میکنه، جریان‌های مخالف همدیگه رو جذب میکنن! دختر تنها و افسرده‌ی سال پنجمی ما همیشه هدف اذیت‌های بی پایان همکلاسی هاش بوده. تا وقتی که یه بچه جدید به صحنه میاد. تاکادای مهربون که از هیچی خبر نداره ولی همیشه قصدش خیره، کسی که قابلیت اینو داره که نیشیمورا که به «عزرائیل» معروفه رو از جلدش بیرون بکشه. درحالی که این همکلاسی‌ها لذت سرگرمی‌های تابستانه رو کنار همدیگه میبرن، یه دوستی غیرعادی در حال شکل گرفتنه!

وقتی مادربزرگ هایاتو از دنیا رفت، اون تصمیم گرفت که کافی شاپی که مادربزرگش کنار ساحل داشت رو بفروشه. غافل از اینکه پنج زن جوان اونجا رو خونه خودشون میدونن و اون پنج نفر خودشون رو خانواده هایاتو خطاب میکنن! تلاش بی پروایانه اون‌ها برای باز نگه داشتن اون کافی شاپ باعث می‌شه که هایاتو باز نگه داشتن کافی شاپ رو امتحان کنه... ولی نیت خوب اون‌ها هم شاید باعث نشه که همه چی به خوبی پیش بره...

شامل داستان هایی از مانگا که در انیمه اصلی اقتباس نشده است.

آکانه کینوشیتا بعد از اینکه دوست دخترش با یه دختر دیگه ای که توی بازی باهاش آشنا شده خیانت میکنه، میفهمه که دوست پسرای گیمر هم به بدی پسرای آفلاین هستن. همینطور که داره عصبانیتش رو روی هیولاهای بازی خالی میکنه، با آکیتو یامادا آشنا میشه: همگروهی ای که موهای فرفری و ماسک نوه داره. یامادا آدم گوشه گیریه و اصلاً شبیه کسایی نیست که به سلیقه آکانه میخورن. ولی با اینکه تمام آمار گیمینگش مکس شدن، به نظر میاد که وقتی بحث قلب وسط باشه، هنوز بی تجربه ست و آکانه به خاطر متأثر میشه. همینطور که توی مسیرشون دوستای جدید پیدا میکنن، یعنی آکانه میتونه قلب یامادا رو به لرزه در بیاره؟

نبردهای پادشاهی‌های باستانی هیچ است در برابر نبردهای یک کلاس درس! پس از بیداری از خواب جادویی هزار ساله، ارباب تاریکی لئونیس ناگهان خود را در بدن یک پسر ده ساله می‌یابد! او به سرعت با ریسلیا، دختری که در حال مبارزه با وویدهاست، موجوداتی که تقریباً بشریت را منقرض کرده‌اند، آشنا می‌شود. لئونیس برای کشف اسرار این عصر عجیب و جدید، در آکادمی اگزکالیبور ثبت نام می‌کند، مدرسه‌ای که دانش‌آموزان را برای مبارزه با این هیولاهای اسرارآمیز آموزش می‌دهد. آیا وویدها ممکن است به گذشته لئونیس مرتبط باشند؟