سرزمین اودین به چهار کشور تقسیم شده است که در هر کدام گروهی از استادان روح از کشور خود با قدرت‌های روحی خود محافظت می‌کنند. قدرتمندترین هفت نفر آن‌ها به عنوان لردهای نجیب شناخته می‌شوند. داستان در منشأ آب، امپراتوری آسلان آغاز می‌شود. کی لینگ از کودکی در یک مسافرخانه به عنوان یک پیشخدمت کار کرده و به طور ناخودآگاه یک روح حیوان افسانه‌ای، آیس فنگ را در یک نبرد بین استادان روح رام کرده است. یین چن (کریس وو) به دستور کشیش نقره‌ای برای پذیرش او به عنوان شاگرد خود آمد. با کمک او، کی لینگ برای جستجوی سلاح روح خود به قبر ارواح می‌رود، اما چون نمی‌توانست مانند آنچه که خداوندش به او دستور داده بود بی‌حرکت بنشیند؛ او با تیانشو یو هوا و گویشان لیان کوان وارد قبر ارواح می‌شود. کی لینگ بنابراین در طوفان آینده درگیر می‌شود؛ یک نبرد قدرت‌های روحی بین لردها. در همان زمان، یک توطئه دیگر که مدت‌هاست در امپراتوری آسلان در حال انجام است، به تدریج خود را آشکار می‌کند. در حالی که یین چن در جستجوی کی لینگ بود، متوجه شد که استاد سابق او، گیلگمش، ممکن است هنوز زنده باشد، و بنابراین همه چیز خود را برای شروع جستجوی استاد قبلی خود به خطر انداخت. در همان زمان، لردهای قاتل یو مینگ و تالیا دستورات کشیش نقره‌ای را برای کشتن گویشان لیان کوان و برادرش، گویشن فنگ هون دریافت کردند. بنابراین، یک نبرد بین لردها و شاگردان، در یک مبارزه برای حقیقت و افتخار، آغاز می‌شود.

افسانه‌ها داستان نگهبانان مقدسی به نام شالن را روایت می‌کنند که با استفاده از قدرت آتش، فلز، آب، چوب و زمین تلاش کردند سرزمین‌ها را از ۴ موجود وحشی از دنیای دیگر محافظت کنند. با این حال، این موجودات حتی برای آن‌ها بسیار قدرتمند بودند تا اینکه قدرت جدیدی پیدا شد - طلسم باد. ارواح این موجودات مهر و موم شدند و صلح در دنیای انسان‌ها بازگرداند. از آن زمان، افرادی که با یک علامت خاص روی دست خود متولد می‌شوند، شالن می‌شوند که باید از همه در دنیای انسان‌ها محافظت کنند. لانگ مینگ یک پسر جوان نابیناست که شنوایی استثنایی دارد. در حالی که او با مادرش در شیائویانگگنگ زندگی می‌کند و سعی می‌کند پول در بیاورد، شهر او توسط یک دیو مورد حمله قرار می‌گیرد و مادرش ناپدید می‌شود. لانگ آماده است برای پیدا کردن او هر کاری انجام دهد بنابراین با یک دختر عجیب و غریب معامله می‌کند، او بعداً او را گلبلین کوچک می‌نامد. این آغاز یک ماجرای حماسی است که زندگی لانگ مینگ را برای همیشه تغییر خواهد داد.

در شهر فویوکی، جنگ پنجم مقدس در شرف آغاز یک نبرد طولانی خون، مرگ و بدبختی است. رین توساکا دانش‌آموز دبیرستانی تمام عمر خود را برای این لحظه تمرین کرده است - تا تبدیل به یک جادوگر قادر به تبدیل شدن به یک استاد در جنگ شود. با احضار خدمتکار خود به نام آرچر، رین سرانجام وارد نبرد می‌شود. با کشف اینکه یکی از آشنایان او، شیرو ایمییا، نیز به جنگ کشیده شده است، رین پیشنهاد می‌کند برای مدتی متحد شوند. و با نزدیک‌تر شدن این دو نفر، رین شروع به یادگیری بیشتر درباره سرنوشت و آرمان‌های شیرو می‌کند. با این وجود، هدف او همچنان یکسان است: به دست آوردن یادگار قدرتمند که می‌تواند آرزوهای کسانی را که پس از جنگ پیروز می‌شوند برآورده کند - جام مقدس.

رهبر امپراتوری کهکشانی، رینهارد فون موزل، در نبرد چهارم تیامات، اتحاد سیارات آزاد را شکست می‌دهد. با ورود رینهارد به پایتخت امپراتوری، اودین، به عنوان یک قهرمان، پیروزی او باعث ارتقای وی به دریادار عالی و عنوان ممتاز کنت فون لوهنگرام می‌شود. از سوی دیگر، یانگ ون-لی به طور بی‌سروصدا به پایتخت اتحاد، هینسن، بازمی‌گردد و با دوستان عزیز خود دیدار می‌کند. رینهارد و یانگ منتظر یک استراحت طولانی‌مدت هستند. با این حال، به درخواست دوک توطئه‌گر اوتو فون برانزویک، فرماندهی عالی امپراتوری، دریادار عالی جدید را برای حمله به اتحاد با ناوگانی از بیست هزار کشتی دستور می‌دهد. پس از اینکه دوک این طرح را به دولت اتحاد فاش می‌کند، سه ناوگان به مجموع چهل هزار کشتی برای مقابله با حمله ورودی و بازسازی نبرد معروف داگون فرستاده می‌شوند. اما حتی اگر رینهارد دو به یک شکست خورده باشد، او یک طرح مبتکرانه دارد - و یانگ این طرح را درست می‌بیند. آیا روسای یانگ قبل از دیر شدن به هشدار او توجه خواهند کرد؟

داستان این انیمه از جایی شروع می‌شود که رینهارد، پسر یک نجیب‌زاده فقیر، متوجه می‌شود که خواهرش آنروز به خانواده سلطنتی فروخته شده است. برای نجات خواهرش، رینهارد تصمیم می‌گیرد که در ارتش پیشرفت کند و به جایگاه بالایی دست یابد. او با کمک زیگفرید، که دوست صمیمی و وفادارش است، به سرعت در سلسله مراتب نظامی بالا می‌رود و به یکی از استعدادهای درخشان امپراتوری تبدیل می‌شود. این انیمه به تصویر کشیدن روابط بین رینهارد، زیگفرید و آنروز می‌پردازد و به مخاطب نشان می‌دهد که چگونه این روابط بر تصمیمات و اعمال رینهارد تاثیر می‌گذارد. همچنین، این انیمه به بررسی انگیزه‌ها و اهداف رینهارد می‌پردازد و به مخاطب کمک می‌کند تا شخصیت پیچیده و چند وجهی او را بهتر درک کند.

چهار ماه قبل از اینکه کنت فن لوئنگرام از امپراتوری کهکشانی با یانگ ون لی از اتحادیه سیارات آزاد در نبرد آستارته روبرو شود، او هنوز فقط رینهارد فن میوزل بود. رینهارد، جوان‌ترین دریاسالار در تاریخ امپراتوری، توسط همتایان خود به عنوان برادر کنیز کایزر مورد تحقیر و رد قرار گرفت. هنگامی که رینهارد با ناوگان اعزامی خود به قلعه ایزرلون رسید، بلافاصله دستوری از دریاسالار بزرگ گرگور فن موکنبرگر دریافت کرد: رهگیری یک ناوگان اتحاد در یک منطقه ستاره‌ای همسایه. رینهارد علیرغم تشخیص این اقدام به عنوان یک تلاش پنهان برای کشتن او در نبرد، به مردان خسته و فرسوده‌اش دستور می‌دهد تا با دشمن در جو غول گازی لگنیسا درگیر شوند. اما بدون اطلاع او، این اولین برخورد تاریخی او با قهرمان ال فاسیل خواهد بود.