در جهانی که اژدهایان آسمان، دریا و خشکی را زیر فرمان دارند، کسانی که می‌خواهند با آنان بجنگند و پیروز شوند، باید از مرزهای قدرت انسان عادی فراتر روند. راگنا شکارچی اژها که فقط بر پیروزی به هر قیمت تمرکز دارد، با کریمسن افسانه‌ای متحد می‌شود. انگیزه‌های کریمسن مبهم است اما هدف آنان یکی است: نابودی امپراطوران اژدها.

باندل شده با جلد یازدهم مانگا. در مورد رقابت سومو هست که با پیشنهاد ریمورو، برای اولین‌بار، در تمپست برگزار شود.

شامل سه داستان، داستان اول به نرو و وانو می‌پردازد که فریت را متقاعد می‌کنند که از دسته جمعی بگذرد. داستان دوم بر روی گانزو تمرکز دارد که وی با وینسنته جوان در یک بار ملاقات می کند. داستان سوم پس از شکست Nero و Avilio Mad Mack است.

سندرم بلوغ، سندرمی مرموز که کسانی را که به سن بلوغ رسیده باشند را تحت تاثیر قرار می دهد. مثلا، دختری ناگهانی در برابر ساکاتا آزاساگاوا ظاهر شد. دختر که هویت واقعی او می ساکوراجیما، فردی مشهور که فعلا یک دانش آموز دبیرستانی معمولی است. یه دلایلی، زیبایی او به چشم بقیه نمیآید. حین کشف راز پشت این اتفاق، ساکاتا احساسات خود را به می بیان میکند. در شهری که آسمان‌ها و دریاها میدرخشند، ساکاتا معنای حقیقی برخورد خود با دخترک را درک میکند.

فصل دوم انیمه Majutsushi Orphen Hagure Tabi.

جادوگری که روزی دانش آموز برتر برج معروف فنگ بوده، در حال حاضر زمانش را با دنبال کردن مشتری های نا امیدش به عنوان یه وام دهنده پول میگذرونه، حداقل تا وقتی که یکی از مشتری هاش یک نقشه برای پول درآوردن به ذهنش میرسه:"کلاهبرداری ازدواج" او به طور ناخواسته به داخل اون ماجرا کشیده میشه. اورفن با هیولایی که از روز خروجش از برج فنگ هدف او بوده، رو به رو میشه. در میان انهایی که به دنبال کشتن اورفن و هیولا بودند، همه چیزش رو میده تا از هیولا محافظت کنه و با این کار روز کم ارزش ولی صلح آمیزش به پایان میرسه. او تلاش میکنه تا خواهرش"آزالای"را به شکل حقیقیش برگردونه که این کار منجر به اسرار بیشتر و کلیدی به اسرار جهان میشه.

فصل دوم انیمه Ijiranaide, Nagatoro-san........

بعد از یه جنگ خونین که توی عموم جامعه هرج و مرج تولید کرد، دولت های جهان به یه تاکتیک زیرکانه تری دست می زنه تا به بقیه اهدافشون دست پیدا کنن – جنگی که در سایه انجام میشه. لیلی یه دختر زیبا با موهای بافته شده سفید، یه دانش آموز در یکی از چند موسسه موجود هست که جوانان رو تربیت می کنه تا جاسوسان توانا و زبده ای بشن. شوربختانه علی رغم گرفتن نمره عالی در بخش تئوری، نمرات لیلی در بخش عملی به سختی به حد قبولی میرسه. به دلیل عدم داشتن تجربه عملیاتی قابل قبول، امیدش به فارغ التحصیلی رو به افوله تا این که بهش پیشنهاد فرصت پیوستن به یه تیم مرموز به نام توموشیبی داده می شه و تو یه ماموریتی شرکت می کنه که به ظاهر غیرقابل انجامه. لیلی که به خاطر مزایای کار با افراد کارآزموده و نخبه هیجان زدست، با اشتیاق فراوان این پیشنهاد رو قبول می کنه. اما زمانی که به قصر کاگرو می رسه و اهداف اصلی توموشیبی و مشخص می شه و معلوم میشه که تو چه موقعیت ناامید کننده ای قرار گرفته، شوکه می شه. لیلی که با یه سری جاسوس مشکل دار دیگه به همراه یه سری مرد جوان مرموز که در خط مقدم این عملیات قرار گرفتن همراه شده، متوجه می شه که این عملیات اون راه فرار و ماجراجویی ایده آل مورد نظرش نیست.

هازوکی دوجو بعد از این که قتل پدرش رو توی دوجوی خانوادگیش میبینه، زندگیش رو صرف مسئول قتل پدرش میکنه - مأموریتی که اون رو از خیابون های یوکوسوکای ژاپن به کلان شهر هونگ کونگ و فراتر از اون میبره. خیلی زود میفهمه که که نیروهای بزرگ تر و مرموزتری دستشون تو کاره و تمرین میکنه که بهترین هنرجوی رزمی دنیا بشه تا انتقامش رو بگیره.