کائورو هر روز به بندر میره تا ببینه کنشین برگشته یا نه بعد از یه مدت اون شروع میکنه به مرور کردن زندگیش با کنشین و همه ی چیزهایی که اتفاق افتادن

داستان ادامه-ی فصل اوّل هست و مسابقاتِ زیرزمینی در همون میدانِ مبارزاتِ گنبد توکیو برگزار میشه که بین 32 نفر از بهترین رزمی‌کارهای جهان هست و …

“باکي هانما” مبارزي جوان است که اشتياق دنبال کردن راه پدرش، “يوجيرو” را دارد تا قوي‌ترين مبارز دنيا شود. به همين خاطر بي‌وقفه تمرين کرده و دائم در حال مبارزه است تا در مهارت‌هايش پيشرفت و بدنش را براي دست‌يابي به اهدافش آماده کند. نبردهاي نفس‌گير بسياري بر سر راه “باکي قرار دارند در حالي که به ماموريت خويش مبني بر بهترين بودن و در نهايت گرفتن عنوان “سلطان” از پدرش است.

هلسينگ درباره‌ي "آلوکارد"، خون‌آشام بدنام و يک دختر پليس، "سراس ويکتوريا"، که به خون‌آشام تبديل شده است، هر دو خون‌آشام توسط گروه نابودي خون‌آشام انگليس، "تشکيلات هلسينگ"، استخدام شده‌اند. هرچند آهسته اما بدون شک، طي ماموريتشان، درمي‌يابند که نسل جديد خون‌آشام‌ها در حال ظهور هستند.

Tohru Honda دختر شانزده ساله ی یتیمی است که دعوت می شود تا با همکلاسیش پسر خوش قیافه ای به نام Sohma Yuki و پسر عموی شانزده ساله اش Kyo و پسر عموی دیگرش که ۲۷ سال دارد Shigure زندگی کند. اما این مردان جوان و تعدادی دیگر از اعضای این خانواده دارای نفرینی هستند : اگر توسط جنس مخالفشان در آغوش کشیده شوند تبدیل به یکی از حیوانات تقویم چینی می شوند. زندگی روزمره Tohru آمیزه ای از اتفاقات جالبی است که در این خانواده می افتد . البته نفرین این خانواده دارای بی رحمی ها و ناراحتی هایی زیادی نیز است.

"اچيزن ريوما" نابغه‌ي تنيس جواني است که 4 تورنمنت قهرماني تنيس پياپي را برنده شده اما دائما در حاشيه‌ي پدرش، بازيکن حرفه‌اي سابق تنيس، زندگي مي‌کند. او به مدرسه‌ي راهنمايي "سيشون گاکوئن"، يکي از بهترين مدارس ژاپن ملحق شده و آن‌جا به همراه هم‌تيمي‌هايش به فکر يادگرفتن سبک تنيس خودش به منظور شکست دادن بزرگ‌ترين مانع اين راه مي‌افتد: پدرش و خودش.