Re:Zero kara Hajimeru Isekai Seikatsu – Hyouketsu no Kizuna

در یک محله آرام در توکیو، هفت دانش آموز از رفتن به مدرسه دوری میکنند - در تخت های تاریکشان قایم میشوند، نمیتوانند با خانواده و دوستانشان رو به رو شوند - تا زمانی که میفهمند که آینه های درون تختشان در حال درخششند. با یک تماس، از زندگی خسته کنندشان بیرون کشیده می شوند و به یک قصر از قصه گریم میروند و ماجراجویی خود را آغاز میکنند.

حزب کازوما به طور ناگهانی با نامه ای ظالمانه که توسط یونیون ارسال شده است، آگاه می شود. در این نامه از آنها خواسته شده بود که به دهکده Crimson Demon's Clan بیایند، که با تهدیدی روبرو است که می تواند به معنای پایان یافتن باشد.

سوزومه، دختر 17 ساله ای که توی یه شهر ساکت در کیوشو زندگی میکنه، با مرد جوان مسافری برخورد میکنه که بهش میگه "من دنبال یه در میگردم". سوزومه دنبال پسر میره و در زنگ زده ای رو در خرابه هایی توی یک کوه پیدا میکنه. انگار که توسط چیزی کشیده بشه، سوزومه به سمت در میره... خیلی طول نمیکشه که درها یکی پس از دیگری به سوی نقاط مختلف ژاپن باز میشن. فاجعه ها از درها میان بیرون و درها باید بسته بشن.

کائورو تونو یه شایعه شنیده: قوانین فضا و زمان برای تونل اوراشیما هیچ معنایی ندارن. اگه پیداش کنی و ازش بگذری، خواسته قلبیت رو اون سمتش پیدا میکنی... در ازای سال‌ها از زندگیت. یک روز، کائورو تونلی رو پیدا میکنه که به طرز مرموزی شبیه تونلیه که شایعه‌ها توصیفش میکنن. به فکر کارن می‌افته؛ خواهرش که 5 سال پیش توی تصادف مرد. به طرز تعجب‌آوری برای کائورو، اون توسط یه دانش‌آموز انتقالی به اسم آنزو هاناکی تعقیب میشده که بهش قول میده که توی آزمایش کردن تونل بهش کمک میکنه. ولی آنزو از کائورو چی میخواد؟ و کائورو بعد از اینکه کار تونل باهاش تموم شه دیگه چی براش میمونه که به آنزو بده؟

پونیو ماهی عجیب و جادویی است که تصمیم میگیره که زندگی زیر آب رو رها کنه و با انسان ها زندگی کنه. یه پسر کوچک به اسم ساسوکه اون رو پیدا میکنه و باهاش دوست میشه. اما پونیو نمیدونه که تصمیم اون باعث شکسته شدن طلسمی میشه که دنیا رو در راستای نابودی قرار میده

جنگ علیه شوگونات توکوگاوا سال ها پیش به پایان رسید. اما برخی هستند که از نتیجه کار راضی نیستند. شیگوره تاکیمی شاهد کشته شدن دوستان و خانواده اش به نام آزادی و رفاه بود. اکنون او و گروهی از شورشیان ناامید سوگند یاد کرده اند که یک امتیاز نهایی را حل کنند. تنها یک مرد در راه آنها ایستاده است: کنشین هیمورا. اما وقتی شیگوره هویت واقعی کنشین را به عنوان هیتوکیری باتوسای کشف می کند، مبارزه او به یک انتقام گیری شخصی تبدیل می شود.